:-/

ﻤﺮﺩﯾــﻢ ﻭ ﯾــﮑﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟــﻤﻮﻥ !



.

.

.


ﺍﻟﺒــﺘﻪ ﺳـﮓ ﺑﻮﺩ ﻫﺎ :|||



ﻭﻟــﯽ ﺑـــﺎﺯﻡ ﭘـﯿـﺸـﺮفت خوبی بود :

من...

من درسته که خنجر خوردم.....
درسته زانو زدم......
ولی یه روزی بلند میشم خنجرارو  چشم تو چشم.....
فرومیکنم تو قلب کسایی که از در رفاقت بهم ناروزدن.....
این یه هشداره....
هم خاص داره....
هم عام...
از این حال دربیام....
از خجالت خیلی ها در میام....

به سلامتی...

سلامتی بغض پسر...
سلامتی بار اخر...
سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیرلفظی روز عقدش گرفت و توی جیبش موند....
سلامتی زیرلفظی که یکی دیگه داد...
سلامتی پسری که هنوز امید داره به عشقش میرسه...
سلامتی اجازه بزرگترا...
سلامتی "بله"...
سلامتی بغض پسر....
سلامتی چشم خیس دوستان....
سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد....
سلامتی ماشین عروس...
سلامتی سستی زانو...
سلامتی سیاهی چشم...
سلامتی اون شب....
سلامتی پاکت سیگار و نخ هایی که با نخ های قبلی روشن شد...
سلامتی فرداش...
سلامتی مهمونی که دختر گرفت...
سلامتی دوستایی که جمع شدن...
سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت...
سلامتی دوستی که به دختر گفت:
اون حرف و دروغ گفت از رو حسادت....
سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد....
سلامتی تیغی که تیز بود...
سلامتی رگ دست...
سلامتی دختری که خودکشی کرد...
سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن...
سلامتی ملاقات تو بیمارستان....
سلامتی اون؟و؟دقیقه ی تنهایی با دختر..

:/

این واسه اونایی که پشت سرم حرف مفت میزنن:
حرفای پشت سرم حرف نیست...
عقده است....
آررره...
              طوری میرینم بهت که فک کنی قهوای رنگ فابته....
من شاااااخ نیستم گووووووگووووولی...
من شاخ شکنم...      شاختم با حرفام میشکنم...   
به بعضیام باس گف :
وقتی داری با من حرف میزنی حرکت سرت و متوقف کن....

صدای زنگولت بدجوووور رو مخمه

:)))

تو خیابون میخواستم رفیقمو صدا کنم،،،
دادزدم:         هوووووووی کون گشااااااااد...
بالغ بر 20 تا پسر برگشتن نگاه کردن....
من دیگه حرفی ندارم: